روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۵۳۷۰۲
به گزارش «تابناک» به نقل از فرارو، تا پیش از تحقیقات آن دو محقق اقتصاددانان تصور میکردند که افراد لزوما عقلانی هستنند بدان معنا که به دنبال نفع شخصی شان میباشند و از تمام اطلاعات موجود برای تصمیم گیری بیطرفانه استفاده میکنند و ترجیحات شان ثابت است.
این در حالیست که نتیجه تحقیقات کانمن و تورسکی نشان داد که این استدلال و تصور بی پایهای میباشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش وال استریت ژورنال، کانمن پیشگام چیزی بود که به عنوان اقتصاد رفتاری شناخته شد اگرچه او همیشه خود را یک روانشناس میدید. سرمایه گذارانی که درسهای کانمن و تورسکی را میآموزند میتوانند هزینهها، ضررها و پشیمانیها را به حداقل برسانند. بی اغراق میتوان گفت که کانمن در مقایسه با هر فرد دیگری که سرمایه گذار حرفهای نبوده تاثیر بیش تری بر عرصه سرمایه گذاری گذاشته است.
"جیسون زویگ" روزنامه نگار "وال استریت ژورنال" درباره دنیل کانمن مینویسد: "من برای اولین بار با "دنی" همانطور که همه او را این گونه صدا میزدند در کنفرانسی در مورد اقتصاد رفتاری در سال ۱۹۹۶ ملاقات کردم.
سالها به عنوان یک روزنامه نگار عرصه سرمایه گذاری فکر میکردم: چرا افراد باهوش در مورد پول تا این اندازه احمق هستند؟ حدود پنج دقیقه پس از ارائه سخنرانی دنی متوجه شدم که او پاسخهایی به این پرسش من دارد نه تنها برای این پرسش بلکه تقریبا برای هر رمز و راز رفتار مالی.
چرا ما بُردها را خیلی زود میفروشیم و برای مدت زمانی طولانی به باختهای مان میچسبیم؟ چرا میگوییم تحمل ریسک بالایی داریم و پس از سقوط بازار عذاب میکشیم؟ چرا وقتی شانسها در مقابل مان قرار گرفته اند آنها را نادیده میگیریم"؟
برای دهههای متمادی کانمن و تورسکی آزمایشهایی را انجام داده بودند تا متوجه شوند افراد چگونه فکر و رفتار میکنند. کانمن به این نتیجه رسید: "پول از دست رفته با پول بدست آمده یکسان نیست.
ضررها دست کم دو برابر دردناکتر از احساس خوشایند کسب پول هستند". اگر از افراد بپرسید که آیا میخواهند ریسکی را با شانس موفقیت ۸۰ درصد بپذیرند یا خیر اکثر آنان پاسخ مثبت میدهند. در عوض اگر از آنان بپرسید آیا با احتمال ۲۰ درصد شکست همان ریسک را متحمل میشوند یا خیر بسیاری از انان پاسخ منفی میدهند. کانمن گفته بود سهامی که افراد میفروشند بهتر از سهامی است که خریداری میکنند.
روزنامه نگار وال استریت ژورنال میافزاید: "او به من گفت: "مهمترین سوالی که قبل از تصمیم گیری باید پرسید این است که "نرخ پایه چیست"؟ منظور او این بود که شما باید هر تصمیم مهمی را با در نظر گرفتن شانسهای عینی موفقیت با توجه به گستره تاریخی نتایج در موقعیتهای مشابه اتخاذ کنید.
اگر به فکر راه اندازی یک کسب و کار جدید هستید ممکن است عقل تان به شما بگوید که هیچ راهی برای شکست خوردن وجود ندارد. این در حالیست که دادههای آمار اداره کار امریکا نشان میدهند نیمی از مشاغل تازه در پنج سال نخست پس از راه اندازی شان از بین میروند و با شکست مواجه میشوند.
دانستن اینکه نرخ پایه ۵۰/۵۰ است نباید شما را از تلاش منصرف کند، اما باید مانع از خوش بین بودن غیرواقع بینانه شود. دنیل میدانست که نرخهای پایه کاملا همه چیز نیستند. او به من گفت که قبل از اینکه از "ان تریزمن" خواستگاری کند به او گفت: "دین ما متفاوت است. من عصبی هستم تو نیستی.
تقریبا نیمی از ازدواجها به طلاق ختم میشود. نرخهای پایه علیه ما هستند". همسرش پاسخ داده بود: "اوه، چه کسی به نرخهای پایه اهمیت میدهد"! این گونه بود که زندگی مشترک آنان چهار دهه به طول انجامید. تریزمن در سال ۲۰۱۸ درگذشت".
به نظر میرسد که مغز انسان توجه و اعتبار بیش تری برای اظهار نظرهای شخصی و اطلاعات فردی قائل است تا مطالعات آماری. بنا بر کتاب "تفکر: سریع و آهسته" نوشته "دنیل کانمن" در هنگام بررسی یک موضوع اگر دربار آن گزارشهای شخصی و اطلاعات آماری هر دو موجود باشند به اطلاعات آماری و نرخ پایه معمولا کمتر توجه میشود یا کاملا نادیده گرفته میشوند.
در تعریف نرخ پایه این طور باید گفت که تصور کنید در یک کوزه ۱۰۰ تیله رنگی وجود دارد که ۱۵ تیله آن سبز و ۸۵ تیله قرمز است. به نسبت تعداد هر تیله به کل تیلهها نرخ پایه میگویند. در این حالت نرخ پایه برای تیله سبز رنگ ۱۵ درصد است و البته احتمال این که به طور تصادفی از کوزه تیله سبز انتخاب شود هم ۱۵ درصد خواهد بود. در اینجا مثال دیگری را برای فهم بهتر موضوع بیان میکنیم که در همان کتاب ذکر شده است:
مارک یک مرد لاغر اندام اهل آلمان است که عینک به چشم میزند و دوست دارد آثار موتزارت را گوش دهد. کدام یک محتملتر است؟ اینکه مارک
الف) یک راننده کامیون باشد
ب) استاد ادبیات در فرانکفورت باشد
اکثر افراد گزینه دوم (ب) را انتخاب میکنند که اشتباه است. در آلمان تعداد رانندگان کامیون هزار برابر تعداد اساتید ادبیات است (به ویژه اساتید ادبیات در فرانکفورت). به همین خاطر، بسیار محتملتر است که مارک راننده کامیون باشد.
با این وجود، چه اتفاقی رخ میدهد که ما گزینه دوم را انتخاب میکنیم؟ توضیحات درباره ظاهر و شخصیت مارک ما را فریب داده و باعث میشود اطلاعات آماری را نادیده بگیریم و به جای انتخاب گزینه اول که بسیار محتملتر است گزینه دوم را انتخاب کنیم و این کار یعنی غفلت از نرخ پایه.
کانمن در آن کتاب سوگیریهای شناختی مختلفی را بررسی میکند. او در ابتدا مغز انسان را به دو سیستم تقسیم میکند که هر یک ویژگیهای مشخصی دارند. این سیستمها عبارتند از:
سیستم ۱ که به طور خودکار و سریع و احساسی کار میکند و معمولا تلاش زیادی به خرج نمیدهد. سیستم ۱ بخشی از مغز ما است که به صورت غریزی و ناگهانی عمل میکند بدون آن که به شکل خودآگاه بر آن کنترل داشته باشیم.
برای مثال، وقتی یک صدای بلند و غیرمنتظره را میشنویم چه کار میکنیم؟ احتمالا به سرعت و به شکل خودکار توجه ما به سمت صدا جلب میشود. این همان سیستم ۱ است. این سیستم میراث گذشته تکاملی ما است: نشان دادن واکنشها و قضاوتهای سریع به نجات و بقای ما کمک میکند.
در مقابل، سیستم ۲ کُندتر است نیاز به تلاش بیش تری دارد و سیستماتیک و منطقی کار میکند. سیستم ۲ آن قسمت از ذهن است که برای تصمیم گیری فردی، استدلال و اعتقادات به کار میآید. این سیستم با فعالیتهای خودآگاه مثل خویشتن داری، تمرکز و انتخاب سر و کار دارد.
کانمن در سال ۱۹۶۹ میلادی در دانشگاه تدریس میکرد که از تِوِرسکی روانشناس ریاضی و همکارش در آن دانشگاه خواست تا بازدیدی از کلاس او داشته باشد. تورسکی در سخنرانی خود در آن کلاس استدلال کرد که انسانها در تخمین خطرات و احتمالات بد نیستند.
کانمن در آن زمان گفت: "من باور نمیکنم"! کانمن در آن زمان در حال مطالعه درک بصری بود. او پیشتر باور داشت همان طور که توهمات نوری چشم را فریب میدهند توهمات شناختی نیز ذهن را فریب میدهند.
بحث میان کانمن و تورسکی از آن روز سر میز ناهار آغاز شد و تا سالها بعد ادامه یافت. تورسکی سازمان یافته و دارای اعتماد به نفس بود. کانمن، اما نامرتب بود و به خود شک داشت و به طرز شگفت آوری شیوه کارش شهودی بود.
در سال ۱۹۷۱ میلادی آن دو مرد برای این که تصمیم بگیرند نام کدام یک از آنها به عنوان نویسنده اصلی اولین مقاله علمی مشترک شان ذکر شود از روش پرتاب سکه و شیر و خط استفاده کردند. پس از آن به مدت ۲۵ سال ان دو مقالات بسیار دیگری را به صورت مشترک نوشتند.
روزنامه نگار "وال استریت ژورنال" که کار ویراستاری کتاب "تفکر، سریع و آهسته" را برای کانمن انجام داده بود در ادامه میافزاید: "دنی به جای اینکه وضع موجود را معتبر فرض کند همیشه با این فکر شروع میکرد که آیا منطقی است یا خیر.
او هم چنین بی امان از خود انتقاد میکرد. دنی پس از دریافت نامهای انتقادی از یکی از خوانندگان که در نقد یادداشت من نوشته بود به من گفت: "آیا میدانی چقدر خوش شانس هستی که هزاران نفر مخاطب داری که میتوانند به تو بگویند اشتباه میکنی"؟ دنی هم چنین اصرار داشت که مطالعه تلهها و پارادوکسهای ذهن انسان او را در حل مسئله بهتر از هر کس دیگری نمیسازد. او گفته بود:"من فقط در تشخیص اشتباهات ام بعد از انجام آن بهتر هستم". او موفقیت خود را مدیون سخت کوشی، اما حتی بیشتر از آن شانس به ویژه ملاقات با تورسکی میدانست.
دنی با وجود تمام دانشی که در مورد میزان احمق بودن سرمایه گذاران داشت سعی نکرد از بازار پیشی بگیرد. او به من گفت:"من اصلا سعی نمیکنم باهوش باشم. این ایده که من میتوانم چیزی را ببینم که هیچ کس دیگری نمیتواند آن را ببیند یک توهم است". او اغلب میگفت:"اگر تصمیمات کم تری میگرفتیم همه ما سرمایه گذاران بهتری بودیم".
منبع: تابناک
کلیدواژه: ماه رمضان شب قدر اعمال شب قدر روز جمهوری اسلامی دعای روز بیست و دوم رمضان محمدرضا زاهدی روانشناسی اقتصاد سرمایه گذاری ماه رمضان شب قدر اعمال شب قدر روز جمهوری اسلامی دعای روز بیست و دوم رمضان محمدرضا زاهدی وال استریت ژورنال روزنامه نگار من گفت نرخ پایه بیش تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۵۳۷۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۹ اردیبهشت در دنیای علم چه خبر؟
به گزارش خبرگزاری علم و فناوری آنا، تاریخ علم مملو از رویدادهای مهمی است که نوآوریها، کشفها و حتی زادروزها و درگذشتهای دانشمندان و مخترعان تاثیرگذار جهان را در برمیگیرد. در این تقویم علم، وقایع مهم مصادف با امروز ۹ اردیبهشت برابر ۲۸ آوریل را ورق میزنیم.
***
مکانیک موجی شرودینگر
۲۸ آوریل ۱۹۲۶ میلادی برابر با ۹ اردیبهشت ۱۳۰۵ خورشیدی، اروین شرودینگر، فیزیکدان هستهای اتریشی در نامهای که برای آلبرت اینشتین فرستاد اصطلاح مکانیک موجی را ابداع کرد. این اصطلاح به شاخه تازه در حال ظهور فیزیک اطلاق میشد که رفتار ذرات زیراتمی را براساس توصیف ریاضی و بر حسب حرکت موج تفسیر میکند. مکانیک موجی به ما میگوید که انرژی الکترون کوانتیزه میشود و این انرژی با افزایش عدد کوانتومی افزایش مییابد و سطح انرژی گستردهتر میشود.
فرانسیس بیلی
۲۸ آوریل ۱۷۷۴ میلادی برابر با ۹ اردیبهشت ۱۱۵۳ خورشیدی، فرانسیس بیلی، اخترشناس انگلیسی بهدنیا آمد. بیلی طی خورشیدگرفتگی حلقوی ۱۵ می ۱۸۳۶ اثر نوری شگفتانگیز حلقه الماس را توصیف کرد که در بزرگداشتش به دانههای تسبیح بیلی هم معروف است. حلقه الماس، پدیدهای است که درست لحظاتی پیش و پس از خورشیدگرفتگی کلی بهصورت پرتوِ نوری از خورشید از کنار لبه قرص تاریک ماه دیده میشود. این پدیده به دلیل نوری است که ازطریق ویژگیهای سطحی نامنظم ماه میتابد. درواقع، ماه طی خورشیدگرفتگی کلی، خورشید را میپوشاند اما توپوگرافی ناهموار کره ماه اجازه میدهد تا دانههای الماسمانند نور خورشید در برخی نقاط بتابد و در برخی دیگر نه.
هرتا مارکس آیرتون
۲۸ آوریل ۱۸۵۴ میلادی برابر با ۹ اردیبهشت ۱۲۳۳ خورشیدی، فیبی سارا هرتا مارکس آیرتون، مهندس برق، مخترع و ریاضیدان انگلیسی بهدنیا آمد. آریتون نوعی فشارسنج (دستگاهی که ضربان نبض را ترسیم میکند)، ابزار تقسیمکننده خط (ابزاری برای تقسیم خط به تعداد معینی از قسمتهای مساوی) و یک فن ضدگاز (فلاپر) را اختراع کرد که طی جنگ جهانی اول از آن استفاده شد. او کارش را در کنار ویلیام آیرتون آغاز کرد که در سال ۱۸۸۴ به ازدواج آن دو منجر شد. هرتا با توجه به علاقه همسرش به آزمایشهای قوس الکتریکی، طرحهایی را ارائه کرد که چراغهای قوس را آرامتر و قابل اطمینانتر میکرد. او در سال ۱۹۰۲ قوس الکتریکی را معرفی کرد. آیرتون بهدلیل زنبودن از دریافت مدرک از دانشگاه کمبریج محروم شد. اما او اولین زنی بود که به عضویت موسسه مهندسین برق درآمد. زن بعدی که در این موسسه پذیرفته شد دوروتی اسمیت در سال 1958 بود. آیرتون همچنین اولین زنی بود که برنده مدال هیوز، جایزه انجمن سلطنتی شد که در سال ۱۹۰۶ به افتخار تحقیقاتش درباره حرکت امواج در شن و آب و کارهایش روی قوس الکتریکی به او اعطا شد.
یان اچ. اورت
۲۸ آوریل ۱۹۰۰ میلادی برابر با ۹ اردیبهشت ۱۲۷۹ خورشیدی، یان هندریک اورت، فیزیکدان و اخترشناس هلندی و یکی از مهمترین چهرهها در تلاشهای قرن بیستم برای درک ماهیت کهکشان راهشیری بهدنیا آمد. اورت موفق شد چرخش کهکشان راهشیری را اندازهگیری کند. او همچنین فرضیه «ابر اورت» را مطرح کرد که نام مکانی است که بسیاری از دنبالهدارها از آن سرچشمه میگیرند و در فاصله ۵۰هزار واحد نجومی معادل حدود یک سال نوری از خورشید قرار دارد. سال ۱۹۲۷ اورت حرکات ستارگان دور را بررسی و شواهدی برای چرخش دیفرانسیل یافت و نظریه ریاضی ساختار کهکشانی را پایهگذاری کرد. پساز جنگ جهانی دوم، او گروهی هلندی را رهبری کرد که از خط ۲۱ سانتیمتری برای نقشهبرداری گاز هیدروژن در کهکشان استفاده کردند. به تابش الکترومغناطیسی خطوط طیفی حاصل از تغییر حالت در اتم خنثی هیدروژن، خط ۲۱ سانتیمتری یا خط هیدروژن گفته میشود.
انتهای پیام/